انگیزش و نظریه های جدید انگیزش و هیجان در روانشناسی
در ابتدا ممکن است با خود تصور کنید انگیزش نام دیگر انگیزه است و یا یکی از مترادفهای آن است. اما در حقیقت انگیزه و انگیزش دو مفهوم متفاوت هستند. در نوشتهای دیگر به انگیزه و انواع مختلف آن پرداختیم. در این نوشته میخواهیم به مبحث انگیزش و آنچه باید در مورد آن دانست، بپردازیم.
فهرست
انگیزش چیست
زمانی که میخواهیم در مورد انگیزش صحبت کنیم، در واقع قصد داریم تا دلایل و علتهای یک رفتار را مورد بررسی قرار دهیم. مبحث انگیزش یکی از گستردهترین مباحث علم روانشناسی است. از نظر روانشناسان، انگیزش عواملی است که نیروی محرکه یک رفتار خاص هستند. در واقع این عوامل نوعی نیرو هستند که باعث میشود فرد یک رفتار خاص را انجام دهد.
یک فرد انگیخته (دارای انگیزش) نسبت به یک فرد ناانگیخته (فردی که انگیزش ندارد) با نیرو و تلاش بیشتری یک فعالیت را انجام میدهد.
برای درک بهتر انگیزش به این مثال توجه کنید: فردی که گرسنه است تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا بتواند خود را سیر کند. در اینجا گرسنگی باعث انگیختگی فرد میشود (انگیزش) و باعث میشود رفتار و اعمالی از طرف فرد گرسنه صورت بگیرد. همچنین سیر کردن شکم را در این مثال میتوان انگیزه فرد معرفیکرد. به همین ترتیب این مثال را میتوان برای یک فرد تشنه ارائه داد، تشنگی عامل انگیزش و انگیختگی فرد است و سیر آب شدن انگیزه فرد است.
انواع انگیزش
انگیزش دارای انواع مختلف و گوناگونی است که در ادامه آنها را معرفی خواهیم کرد.
انگیزش اولیه
انگیزش اولیه مربوط به نیازهای اولیه انسان است. ابتدائیترین نیازهای هر انسان سه مورد پوشاک، خوراک و مسکن است. تمامی مواردی که باعث انگیزش و انگیختگی فرد در این سه زمینه میشوند، جزو انگیزشهای اولیه محسوب میشوند.
انگیزش ثانویه
این نوع از انگیزش مربوط به مواردی میشود که اگرچه جزو نیازهای اولیه انسان نیست، اما تقریبا تمام افراد به دنبال بهرهبرداری از آن هستند. برای مثال همه انسانها نیاز دارند که عشق، ابراز علاقه و محبت را از اطرافیان خود دریافت کنند. یا اینکه هر فردی علاقه دارد یک ماشین خوب خریداری کند. تمامی مواردی که در این دسته هستند جزو عوامل انگیزش ثانویه محسوب میشوند.
انگیزش درونی
به مواردی اطلاق میشود که عامل محرک فرد برای انجام یک رفتار خاص، یک عامل درونی است. در واقع فرد رفتارهایی را از خود نشان میدهد که باعث شادی و رضایت درونی میشود. این رفتارها ممکن است در محیط بیرون مورد تشویق و پاداش قرار بگیرد و یا اینکه مورد تنبیه و نکوهش قرار بگیرد.
انگیزش بیرونی
به مواردی اطلاق میشود که عامل محرک فرد برای انجام یک رفتار خاص، عاملی بیرونی باشد. به عبارت دیگر فرد رفتاری از خود نشان میدهد تا بتواند به یک موقعیت و شرایط بیرونی که مورد نظرش است، دست پیدا کند. برای درک بهتر تفاوت انگیزش بیرونی و انگیزش درونی به این مثال توجه کنید: دو دانشآموز را در نظر بگیرید که با یکدیگر رقیب هستند. ممکن است نتایج امتحانات و نمراتی که این دو دانشآموز کسب میکنند یکسان باشد، اما عامل انگیزش این دو دانشآموز میتواند کاملا متفاوت باشد. یکی از دانش آموزان ممکن است برای کسب رضایت والدین و معلمان تمام تلاشش را به کار بگیرد، که نوعی انگیزش بیرونی محسوب میشود. ممکن است دانش آموز دیگر به این دلیل تمام تلاشش را برای موفقیت در دروس به کار میگیرد که از کسب نمره بالا احساس رضایت و خوشحالی میکند که در این صورت، انگیزش این دانشآموز نوع درونی است.
انگیزش اجتماعی
این نوع از انگیزش زمانی پیدا میشود که فرد به دنبال اهدافی است که صرفا با حضور در یک جامعه معنا مییابد. برای مثال عواملی که باعث میشود فرد به دنبال کسب یک موقعیت اجتماعی قدرتمند باشد، جزو عوامل انگیزش اجتماعی محسوب میشوند و یا اینکه عواملی وجود داشته باشد که فرد را به زندگی در یک منطقه خاص تحریک کند.
تفاوت هدف و انگیزش
برخی افراد تصور میکنند خاستگاه هدف و انگیزش یکسان است. درحالی که هدف یک خاستگاه خارجی و انگیزش یک خاستگاه درونی دارد. اهمیت هدف از آنجا است که شرایطی را به وجود میآورند که باعث میشود انگیزههای فرد ارضا شود. برای مثال دانشجویی که به دنبال کسب مدرک بالاتر است هدفش این است که با کسب مدرک بالاتر موقعیت شغلی و درآمد بیشتری داشته باشد. داشتن موقعیت شغلی بهتر و درآمد بالاتر انگیزه فرد است و این انگیزه باعث میشود تا فرد به دنبال هدفش یعنی کسب مدرک بالاتر برود.
نظریههای انگیزش
همان طور که در ابتدای متن اشاره کردیم مبحث انگیزش یکی از گستردهترین مباحث علم روانشناسی است. به همین دلیل مشاهده میکنیم که دانشمندان زیادی در زمانهای مختلف، نظریههای مختلفی در مبحث انگیزش را ارائه کردهاند. در ادامه تعدادی از مشهورترین نطریههای انگیزش را مرور خواهیم کرد:
نظریه دو عاملی هرزبرگ
نظریه دو عاملی یا نظریه انگیزش – بهداشت یکی از مشهورترین نظریههای انگیزش است که در سال ۱۹۵۰ و توسط فردریک هرزبرگ تهیه شده است. در این نظریه، دو عامل بهداشت و عوامل انگیزه بخش به عنوان مهمترین عوامل احساس رضایت کارمندان در محیط کار معرفی میشود:
عوامل انگیزه بخش
افزایش انگیزه جزو عواملی است که باعث میشود کارکنان با تلاش و جدیت بیشتری کار کنند زیرا میدانند که تلاش آنها بدون پاسخ پاداش نخواهد بود. تعیین کردن پاداش یا ارتقاهای شغلی جزو عوامل انگیزه بخش محسوب میشوند.
عوامل بهداشتی
منظور از عوامل بهداشتی، مجموعه عواملی است که عدم رعایت آنها میتواند منجر به نارضایتی کارکنان و پایین آمدن انگیزه آنها شود. از جمله مسائلی که مربوط به این حوزه میشود میتوانیم به حقوق، مزایا و نوع رابطه مدیران با کارکنان اشاره کنیم.
وجود عوامل انگیزه بخش میتواند روی بهبود کیفیت کارایی کارکنان تاثیر بگذارد اما عدم وجود آنها لزوما منجر به نارضایتی و پایین آمدن کیفیت کارکنان نخواهد شد. اما عوامل بهداشتی در نقطه مقابل قرار دارند. وجود عوامل بهداشتی معمولا روی کیفیت کاری کارکنان تاثیر مثبت چندانی ندارد اما عدم وجود آنها میتواند روی کیفیت کاری کارکنان تاثیر منفی بگذارد. به بیان دیگر، در هر مجموعهای وجود عوامل بهداشتی نوعی الزام است و وجود عوامل انگیزش یک نوع مزیت محسوب میشوند.
نظریه هرم سلسله مراتب نیازها – مزلو
این نظریه در سال ۱۹۴۳ و توسط آبراهام مزلو منتشر شده است. اصلیترین مطلبی که آقای مزلو در این نظریه اعلام میکند، این است که پیش از ایجاد انگیزش در فرد برای رسیدن به اهداف و نیازهای بزرگتر، در ابتدا باید اهداف و نیازهای کوچکتر برآورده شود. هرم مزلو دارای پنج طبقه مختلف است. این طبقهها به ترتیب به شرح زیر هستند:
زیستی
اولین و ابتداییترین نیازهای انسان برای ادامه حیات سه عامل پوشاک، خوراک و مسکن است و تا زمانیکه این سه عامل تامین نباشند، انسان قادر به دستیابی به اهداف و نیازهای بزرگتر نخواهد بود.
امنیتی
پس از تامین سه نیاز اولیه، شخص باید از جنبههای مختلف احساس امنیت کند. شخص باید از نظر فردی، جسمی و مالی همواره نوعی احساس امنیت داشته باشد.
عشق و دوست داشتن
سومین طبقه از هرم مزلو، نیاز به عشق و محبت است. هر انسانی در طول زندگی خود نیاز دارد که از طرف اطرافیانش حس محبت و دوست داشتن را دریافت کند.
احترام
هر انسانی در هر جایگاهی باید از کرامت انسانی برخوردار باشد. تمام اشخاص در طول زندگی خود، بدون در نظر گرفتن تفاوتهای موجود، مورد احترام قرار بگیرند.
خود شکوفایی
آخرین طبقه هرم مزلو مربوط به خواستهها و آرزوهایی است که فرد در طول زندگی خود دارد. خواستهها و آرزوهایی که باعث میشود فرد به بهترین خودش تبدیل شود.
اگر میخواهید خود یا اطرافیانتان را به سمت موفقیت سوق دهید، استفاده از هرم مزلو کمک بسیار زیادی به شما کمک میکند. با استفاده از هرم مزلو میتوان به صورت هدفمند به سمت موفقیت حرکت کرد.
اثر هاثورن
این نظریه در سال 1950 و توسط هنری لندز برگر ارائه شد. او در تحقیقاتش متوجه شد زمانی که افراد تحت نظارت و بررسی قرار میگیرند با تلاش بیشتری کار میکنند. در این نظریه لندز برگر تلاش میکند تا تاثیر شرایط فیزیکی روی کارایی افراد در محیط کار را مورد بررسی قرار دهد. برخی شرایط فیزیکی در محیط کار مثل نور، ساعات کاری و مدت زمان استراحت از جمله مواردی بودند که با تغییر آنها مشاهده شد که میزان کارایی افزایش مییابد.
در سال های بعد و با مطالعاتی که روی اثر هاثورن صورت گرفت، محققان به این نتیجه رسیدند که هر چه نظارت بیشتری روی کارکنان باشد، میزان کارایی آنها بیشتر خواهد شد و کارکنان با تلاش بیشتری وظایفشان را انجام میدهند. البته توصیه میشود که تمام طول روز کارکنان را مورد نظارت و بازبینی قرار نگیرد بلکه به وسیله بازخوردهای مدیران شرکت، کارکنان باید متوجه شوند که عملکرد آن ها تحت نظارت است.
زمانی که کارکنان متوجه شوند نحوه کارکرد و محیط کاری آنها مورد توجه مافوقها است انگیزش پیدا میکنند و با تلاش بیشتری کارهایشان را انجام میدهند.
نظریه انتظار
مطابق نظریه انتظار شیوه رفتاری افراد متناسب با نتایجی است که آنها انتظار دارند از رفتارشان حاصل شود. به بیان دیگر، افراد با توجه به نتایجی که انتظار پیش آمدن آن را دارند، رفتارهای خاصی از خود نشان میدهند. مثلا فردی که انتظار دارد حقوق بیشتری دریافت کند ساعات بیشتری را در محیط کارش فعالیت میکند.
مطابق نظریه انتظار مراحلی که روی تصمیم فرد بر رفتارش تاثیر میگذارد، ارتباط مستقیمی با پاداشی دارد که فرد انتظار دریافتش را دارد. برای مثال اگر به کارکنان یک شرکت وعده افزایش حقوق داده شود (به شکلی که کارکنان احتمال این رخداد را بالا بدانند) ممکن است نسبت به زمانی که انتظار افزایش حقوق را داشته باشند (هیچ قولی به آنها داده نشده و صرفا احتمال این رخداد وجود دارد) با تلاش و جدیت بیشتری کار کنند.
نظریه انتظار (در مبحث انگیزش) از سه بخش اصلی تشکیل میشود:
انتظار
فرد باور داشته باشد که تلاشهایش باعث رسیدن به هدف دلخواه میشود. انتظار افراد به تجارب قبلی آنها، میزان اعتماد به نفس و اینکه فرد دستیابی به هدف را چقدر ممکن میداند، بستگی دارد.
عاملیت
یعنی اینکه فرد باور داشته باشد اگر کارهای مورد انتظار را انجام دهد، پاداش کارهایش را دریافت خواهد کرد.
ارزش
میزان ارزشمندی که فرد برای پاداش احتمالی قائل است.
بنابر نظریه انتظار زمانی که افراد یقین داشته باشند که با رسیدن به یک هدف معین، پاداش خوبی دریافت میکنند، انگیزه بیشتری کسب میکنند. اما اگر فرد تصور کند که خبری از پاداش نیست و تلاشهایش بدون ثمر خواهد بود، انگیزه اش پایین میآید و نمیتواند کارایی خوبی از خود نشان دهد.
به عنوان یک کارفرما، نکته کلیدی در نظریه انتظار میتوان به آن اشاره کرد این است که کارفرما باید اهدافی قابل دستیابی برای کارکنان خود تعریف کند و برای رسیدن به هریک از این اهداف نیز پاداشهایی را در نظر بگیرد. البته این پاداشها نباید حتما در قالب افزایش حقوق یا پرداخت هزینههای غذا و به طور کلی پاداشهای مالی باشد. بلکه پاداشهایی مثل تقدیرنامه، ایجاد فرصت برای پیشرفت کاری و تبدیل کردن کارمند به کارمند نمونه از جمله پاداشهایی است که میتواند باعث انگیزش کارمندان شود.
نظریه سه بعدی اِسناد
در این نظریه به این موضوع پرداخته میشود که فرد چگونه به رفتارهای خود و اطرافیانش معنا و مفهوم میبخشد. نظریههای اِسناد مختلفی وجود دارد. یکی از این نظریهها، نظریه سه بعدی اِسناد برنارد واینر است. واینر در این نظریه به این موضوع میپردازد که افراد تلاش میکنند تا دلیل برخی رفتارها را متوجه شوند. واینر میگوید دلایلی که فرد برای انجام یک رفتار خاص بیان میکند، تاثیری مستقیم روی رفتارهایی خواهد داشت که او در آینده از خود نشان میدهد.
برای مثال دانشآموزی که نتوانسته عملکرد خوبی در امتحانات داشته باشد، چندین عامل را به عنوان دلیل ناکامی خود معرفی میکند. این دلایل تاثیری مستقیم بر میزان تلاشهای او در آینده خواهند داشت. از نظر واینر سه عامل وجود دارند که روی این دلایل میتوانند تاثیر گذار باشند:
پایداری
میزان پایداری این دلیل چه میزان است؟ همان دانش آموزی که نتوانسته در امتحانات موفق شود را در نظر بگیرید. اگر این دانش آموز تصور کند که علت ناکامیاش در امتحانات به علت نداشتن هوش کافی بوده، این دلیل یک دلیل پایدار هستند که در مراحل بعدی نیز همراه او هستند. این امر باعث میشود تا انگیزه دانشآموز در امتحانات بعدی هم کاهش پیدا کند. اما اگر دانش آموز علت ناکامیاش در امتحانات را عامل بیماری تصور کند، این عامل یک عامل موقت و غیر پایدار است و دانش آموز پس از رفع کسالت و برای امتحانات بعدی انگیزه بیشتری خواهد داشت.
منبع کنترل
علت اتفاقی که افتاده یک عامل خارجی است یا یک عامل درونی؟ برای مثال اگر دانشآموز دلیل ناکامی در امتحان را نداشتن هوش کافی بداند، یعنی یک عامل داخلی باعث ناکامی او شده است. در این صورت انگیزه دانش آموز برای امتحانات بعدی هم کاهش پیدا خواهد کرد. اما اگر دانش آموز علت ناکامی را دلایلی مثل بیماری یا مطالعه ناکافی بداند، در واقع یک عامل خارجی را دلیل اصلی ناکامی معرفی کرده است. عوامل خارجی قابل حل شدن هستند و به همین دلیل میتوانند میزان انگیزه دانش آموز را افزایش دهند.
قابلیت کنترل
شرایطی که پیش آمده تا چه میزان قابل کنترل است؟ هرچه قابلیت کنترل شرایط پیش آمده بیشتر باشد، انگیزش فرد بیشتر خواهد بود. برای مثال دانشآموزی که علت اصلی ناکامی در امتحان را هوش پایین خود میداند، توانایی کنترل زیادی روی این عامل ندارد و به همین دلیل ممکن است انگیزهاش پایین بیاید. اما اگر علت ناکامی در امتحانات را مطالعه ناکافی تلقیکند، میتواند این عامل را کنترل کند و به همین دلیل از انگیزه بیشتری برای امتحانات بعدی برخوردار خواهد بود.